رودکی (تولد 329هـ . ق، رودک تاجیکستان)، پدر شعر فارسی

ابوعبدالله جعفر بن محمد، معروف به رودکی و مشهور به سلطان شاعران، استاد شاعران و آدم‌الشعراء در قریه بَنُج، از توابع رودک در سمرقند (در تاجیکستان امروزی) متولد شد. در هشت سالگى قرآن را حفظ کرد.  رودکی شاعر دربار سامانیان و مدح ‌کننده امیر  نصر بن احمد سامانى  و دیگر امرا و درباریان بود. اما در سال‌های پایانی عمرش مورد بی مهری امرای سامانی قرار گرفت، از این رو  به زادگاهش بازگشت و سرانجام در همانجا درگذشت. هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی – بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی – گور وی را چنان که در تمامی تذکره‌ها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی کرد. در سال ۱۹۶۵ میلادی، گروهی باستان‌شناس روسی به رهبری گراسیموف- پیکرتراش نامی روس – با  تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام دادند ثابت کردند علت نابینایی وی آتش یا زغال گداخته‌ای بوده که بر سرش ریخته شده بوده است و شکستگی‌های متعدد در ستون مهره‌ها و دنده‌های وی نشان از شکنجه شدنش پیش از مرگ داشته است .

رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند، زیرا پیش از وی کسی «دیوان شعر» نداشته ‌است و این موضوع از نوشته‌های  ابوحاتم رازی مسجل می‌گردد. رودکی شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قوالب جدید فارسی برای آن به وجود آورد و با ترجمه منظومه‌های مختلف و سرایش اشعار حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی گشود. شاعران ایرانی بسیار به او ارج نهاده‌اند به طوری که در اشعار خود بارها از اشعار او  در تضمین‌ها استفاده کرده‌اند. از جمله کسانی که از سروده‌های رودکی در اشعار خود تضمین آورده‌اند می‌توان به غضایری رازی، عثمان مختاری،  سوزنی سمرقندی،  فرخی سیستانی، معزی نیشابوری، خاقانی شروانی، ابوسعید ابوالخیر، مولانا جلال الدین بلخی و حافظ اشاره کرد.  مولوی نیز در بسیاری موارد از اشعار رودکی استقبال کرده‌ که مهمترین آنها شعری است که در مرثیه سنایی سروده است. بی شک معروفترین شعر و سروده  رودکی که در ادب فارسی سخت نیکو افتاده است همان غزلی است که در بازگرداندن امیرنصر سامانی به بخارا سروده است. با مطلع «بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی» رودکی در شعر و اندیشه حافظ نیز کاملا تاثیر‌گذار بوده و جدای از تضمین حافظ از شعر رودکی، سبک شاعری و اندیشه‌های شاعرانه رودکی نیز در شعر حافظ به وفور دیده می‌شود.

شمس قیس رازی در کتاب خود «المعجم فی معاییر اشعار عجم» رودکی را  مبتکر و آفریننده دوبیتی دانسته است.  ریچارد فرای، محقق معاصر، عقیده دارد که رودکی در تغییر خط ،از خط پهلوی به خط فارسی نیز نقش داشته ‌است. رودکی چنان‌که در تذکره‌ها آمده  چنگ‌ می‌نواخته ‌ و چیرگی او در شعر و موسیقی به اندازه‌ای در ابونصر سامانی تأثیر‌گذار بوده که  پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرده است . رودکی و ابوالفضل بلعمی به یکدیگر علاقه بسیار داشته‌اند، چنان که ابوالفضل بلعمی گفته ‌است «در عرب و عجم، رودکی را نظیری نیست». در مقابل رودکی نیز بلعمی بزرگ را مدح بسیار گفته و صله دریافت ‌کرده ‌است. از این شاعر برجسته آثاری باقی مانده که از آن جمله می‌توان به  «دیوان» اشعار، «کلیله و دمنه» منظوم و «سندبادنامه» اشاره کرد. از مجموع اشعار رودکى که بالغ  بر صد هزار بیت بوده است، امروزه بیش از هزار و اندى بیت در دست نیست. مهم‌ترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. داستان منظوم شدن کلیله و دمنه  توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است. شیخ بهایی در کتاب «کشکول» خود می‌نویسد: «منظومه کلیله و دمنه رودکی مشتمل بر دوازده هزار بیت بوده ‌است.» «سندبادنامه» از دیگر آثار رودکی است اصل آن به زبان هندی بوده و در  عصر ساسانیان به ایران  و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته ‌است.  این اثر در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه شده است.

از آنجا که رودکی به عنوان پدر شعر کلاسیک فارسی، در جهان از جایگاه ویژه‌ای  برخوردار است. از این رو همواره آیین‌های پاسداشت مختلفی برای این شاعر پارسی زبان برگزار می‌شود که  از آن جمله می‌توان به برگزاری همایش دولت جمهوری تاجیکستان به مناسبت هزار و یکصدمین سالگرد تولد وی در 1955م  و همایش سازمان ملل متحد در ۲۰۰۸ م  اشاره کرد. در این همایش، بان کی مون – دبیرکل سازمان ملل متحد-  درباره شاعری رودکی گفت: «اشعار رودکی می‌تواند مبنای اتحاد جهانی قرار بگیرد، چرا که رودکی شاعر خوبی‌ها و عدالت بود». در آذر ماه ۱۳۸۷ هـ . ش نیز سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی با همکاری بنیاد فرهنگی رودکی و یونسکو،آیین بزرگداشت دیگری برای رودکی در تهران با حضور محققین داخلی و خارجی ترتیب داد. از میان بزرگترین رودکی‌پژوهان معاصر می‌توان به براگینسکی، سیمنوف، صدرالدین عینی، سعید نفیسی، محمدعلی فروغی ، محمد شکوروف و ریچارد فرای اشاره کرد.

یادداشت های مرتبط