به بهانه ۱۵ مهر سالروز تولد سهراب سپهری، سپهری شاعری که قله های شعر انقلاب از او تاثیر پذیرفته است

sohrab sepehri

سهراب سپهری شاعری است که احساس در اشعار او جریان دارد و سادگی و شیوایی بیان وی سبب شده تا مخاطبان زیادی به سروده های او علاقه مند شوند.
گرچه «نیما یوشیج» شعر نو را بنیان نهاد اما تاکنون هیچکس در سرودن اشعار نو، به پای سهراب سپهری نرسیده است.
در هر کلمه از شعر سهراب معنا و مفهوم خاصی نهفته است و نمی توان بی توجه از کنار آن عبور کرد؛ سهراب هنر و زندگی را در اشعار خود با هم آمیخته است.
یکی از مهمترین ویژگی های سهراب سپهری خلق تصاویر انتزاعی است که ریشه در تمایل او به هنر نقاشی دارد.
سهراب سپهری خود را بیش از آنکه شاعر بداند، نقاشی اصیل و حرفه ای توصیف کرده، اما نمی توان تاثیر این هنر را بر شعر او نادیده گرفت.
سپهری روحی شاعرانه و طبعی لطیف داشت و برای هر چیز معنایی خاص قائل بود.
تخیل وی در همه اشیاء وجود داشت و از آنها تصویری زنده می ساخت؛ خیالات ظریف و تصاویر زیبا در اشعار وی به خوبی دیده می شود.
سهراب چهره ای است که به میراث گذشتگان تعلق دارد و می توان گفت قله های شعر انقلاب از او تاثیر پذیرفته است.

** سپهری عارف ترین شاعر در قالب شعر نو است
عضو شورای عالی شعر صدا وسیما در مورد عرفان در شعر سپهری می گوید: ‌او عارف ترین شاعر امروز در قالب های شعر نو است؛ گرچه عرفان در شعر سپهری تعریف شده و دارای چارچوب نیست، اما می توان گفت تلفیقی از عرفان اسلامی و هندو در اشعار وی دیده می شود.
«مصطفی محدثی خراسانی» می افزاید‌: ممکن است برخی اصطلاحات و نمادهای موجود در اشعار وی توجه ما را به دیگر عرفان ها معطوف کند، اما می توان گفت که زیر ساخت اشعار وی حاوی عرفان اسلامی است و جهان بینی وی نیز ریشه در آن دارد.
این شاعر معاصر تاکید می کند: عرفان اسلامی در شعر سهراب به شکل مستقیم دیده نمی شود، اما با بررسی شالوده تفکر وی و واکاوی آن می توان عرفان اسلامی را کاملا در آن مشاهده کرد. وحدت وجود یکی از مبانی عرفان اسلامی است که در سراسر اشعار سپهری موج می زند، نگاه وی به هستی همواره خوب و یکپارچه است.
محدثی خراسانی در مورد طبع انزواگرایی در شعر و شخصیت سهراب سپهری نیز می گوید: این روحیه و دوری از ویترین های جنجالی و هیاهو، ریشه در نگاه معرفتی سپهری دارد. او غرق شدن در هیاهوی روزگار را عامل دوری انسان از خود و نشستن زنگار بر آینه جان می بیند. به همین دلیل تا حدی انزوا می گزیند. سپهری معتقد بود هیاهو انسان را از معرفت و خودشناسی دور می کند.
وی انسان دوستی، مهربانی و تواضع را از ویژگی های اخلاقی سپهری برشمرده و می افزاید: در تمامی اشعار سپهری به آشتی، مهربانی، زلالی و دوری از کینه ها دعوت می شود.

** جایگاه سپهری در شعر امروز خاص است
مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری نیز جایگاه سهراب سپهری را در شعر امروز خاص دانسته و می گوید: سپهری با نگاه زلال و پاک انسانی خود، حق بزرگی بر گردن شاعران انقلاب دارد.
«علیرضا قزوه» با بیان اینکه سهراب یک مسلمان است و مسلمانی در جای جای اشعار وی دیده می شود، افزود: در روزگاری که روشنفکران با دین و مسلمانی مبارزه می کردند سهراب در «هشت کتاب» خود با صدای بلند مسلمانی را فریاد می زند و می گوید:
من مسلمانم .
قبله ام یک گل سرخ .
جانمازم چشمه ،مهرم نو .
دشت سجاده من .
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.
در نمازم جریان دارد ماه ،جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات وجودم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد ،گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را ،پی تکبیره الاحرام علف می خوانم .
پی «قد قامت موج».
به گفته قزوه، سهراب افق و قلمرویی را کشف کرد که هیچکدام از شاعران معاصر نتوانستند آن را کشف کنند.

** زندگینامه
«سهراب سپهری» در پانزدهم مهر سال ۱۳۰۷ از پدر و مادری اهل ذوق و ادب در شهر کاشان دیده به جهان گشود.
او در نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از سروده هایش با عنوان «خیال پدر» از او به نیکی یاد کرد:
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود
او از کودکی شعر می سرود ، دوران تحصیلات خود را در کاشان سپری کرد و پس از دوران دبیرستان وارد دانش سرا شد ، پس از آن به استخدام اداره آموزش و پرورش آن وقت در آمد و تا شهریور ۱۳۲۷ در این اداره ماند.
با آمدن به تهران وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و نخستین دفتر شعر خود با نام «مرگ رنگ» را که به سبک نیما یوشیج سروده بود چاپ کرد. « زندگی خواب ها » دومین مجموعه شعر وی نام گرفت.
در سال ۱۳۳۲ درجه کارشناسی خود در رشته نقاسی را از دانشکده هنرهای زیبا دریافت کرد ،علاقه وی به نقاشی به حدی بود که برخی او را نقاشی شاعر قلمداد می کردند.
وی در طول عمر خود به کشورهایی چون هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین نیز سفر کرد و هنر «حکاکی رو چوب» را در ژاپن فرا گرفت.
اثر مشهور و بلند «صدای پای آب» و همچنین «مسافر» از دیگر سروده های سپهری به شمار می روند.
این شعر نخستین بار در سال ۱۳۴۴ در مجله‌ارش به چاپ رسید ، او این شعر را به مادرش تقدیم کرد:
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم ،خرده هوشی ،سرسوزن ذوقی
مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از آب روان و خدایی که در این نزدیکی است
صدای پای آب از بلندترین شعرهای نو در زبان فارسی است. این شعر را یکی از دوستان سپهری در زمان حیاتش به انگلیسی ترجمه کرده است. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند.
در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب «حجم سبز و شرق اندوه » با نام «ما هیچ، ما نگاه»به زبان اسپانیایی ترجمه شد.
«جحم سبز» از دیگر اثار سپهری است ، او در ۱۳۵۵ تمام هشت دفتر و منظومه خود را در «هشت کتاب» گرد آوری کرد ، این اثر از تاثیر گذارترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.
وی در سال ۱۳۵۷به بیماری سرطان مبتلا شد و برای درمان به انگلستان رفت، سرانجام و پس از سپری کردن یک دوره طولانی به علت پیشرفت بیماری در اول اردیبهشت سال ۵۹ دار فانی را وداع گفت و در صحن «امامزاده سلطان علی» در مشهد اردهال به خاک سپرده شد.
بر مزار سهراب سپهری یکی از اشعارش از کتاب «حجم سبز» نقش بسته است که می گوید :
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

منبع: ایرنا

یادداشت های مرتبط