نشست دانشجویی فرهنگ و سلامت روان از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در محل کارگاه فرهنگی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اردبیل با حضور جمعی از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی برگزار شد.
محمد زینالی، مربی این کارگاه گفت: فرهنگ ایدههای مشترک مردم را شکل میدهد و زبان فرهنگ، زبان خرد جمعی مردم است و با این خرد امیال و اهداف آنها شکل میگیرد.
وی در خصوص اشاعه فرهنگ از زبان خواجهنصیرالدین طوسی گفت: خواجه نصیر با اشاعه وتوصیف درسعادت که سنت فلسفه یونانی بود در دیدگاه نظری خود، از آن جامعهای با محبت را ترسیم میکند.
زینالی افزود: محبت در دیدگاه خواجه نصیر الدین موضوعی محوری است که در جامعه مدرن هم ازآن خبری نیست، روی سخن خواجه نصیر در زمانهی خود با مدیران وزمامدارن عصر مغول وعباسی است، درجامعه مدرن هم نبود انسجام اجتماعی وفاصله دار شدن روابط اجتماعی باعث تنهایی انسان وایجاد بحران های اجتماعی مانند خود کشی وسایرانحرافات می شود که تحقیقات جامعه شناسان در جست و جوی اثبات آن بوده است.
کارشناس ارشد جامعه شناسی در ادامه افزود: خواجه نصیرالدین از بحث های فلسفی مطرح شده در باب عدالت انتقاد میکند که این امر از عدم توجه متفکران و مدیران جوامع به محبت وروابط متوازن اجتماعی ناشی شده است، به صورتی که او ازمنظر فلسفه اجتماعی و روابط انسانها از دیدگاههای پیچیده فلسفی وسیاسی انتقاد می کند و نگرش گسترده اجتماعی به روابط انسانها را اهمیت بخشیده است.
این محقق اظهار کرد: بدون شک معرفت از راه تعریف خرد برای فرهنگ مردم در سمت و سو دهی به ارزشهای فردی و اجتماعی آنان موثر می باشد. این ارزشها از آن جایی که عامل موثر در جهتگیری رفتار و باورهای مردم هستند، خود به خود واسطهی انتقال انگارههای فکری به رفتار مردم میشوند. این انتقال از طریق تکانههای اجتماعی صورت میگیرد که در ذهن مردم به عنوان عاملی اجتماعی جای میگیرد. باورها از ذهنیات درونی شده ی دستور زبان فرهنگی سرچشمه میگیرد. رفتارها و باورهای مردم در جریان تجربهی زندگی موجب شکلگیری شخصیت و پیرنگ زندگیشان میشوند. این استمرار به طور مستقیم و غیر مستقیم از انگارههای فکری تأثیر میپذیرد. البته فرهنگ علاوه بر تعین تکانه، در تعریف دستور زبان برای ایدههای مشترک مردم در رسیدن به هدف و حمایت شناختی آنان در نجات از آسیبهای روانی نیز موثر است.
وی افزود: لذا میتوان گفت، دیدگاه «محبت» خواجه نصیر الدین طوسی که آن را وسیلهی دستیابی به لذت فردی، دوست داشتن و دوست داشته شدن، حکمت و عقل دانسته است، علاوه بر سرمایههای اجتماعی که عاملی مهم در سلامت روانی انسانها است، در پالایش فکری او از عواملی مانند ناتوانی، انحرافات و انزوا هم موثر خواهد بود.
زینالی خاطر نشان کرد: آرای خواجه نصیر الدین در خصوص سعادت و محبت که البته با دقت در آن میتوان به همبستگی این دو دیدگاه و جوهری بودن آنها پی برد. میتوان به یک ریشهی ثابت دست یافت که باعث حفظ انسان و تقویت و اعتلای او میشود. این ریشهی ثابت در امر نفس با خیر و سعادت و در امر سیاست با محبت معنا پردازی شده است. به تـَبـَع اموری که مورد تحلیل قرار گرفتهاند، ایدههای متفاوتی در سطح فرهنگ منتشر شده است که می توانند سرمایهای روانی و اجتماعی برای سلامت انسانها هم نزد خود و هم در برابر دیگران باشند. سعادت آن “چیز”ی است که انسانها در جامعه برای خود به دنبال آن هستند و محبت نیز چیزی است که شبکههای روابط اجتماعی به دنبال آن است. هر دو در یک جا خانه دارند و آن دستور زبانی است که انسان بایستی آن را درونی کند و خواجه این دستور زبان را بیشتر از فلسفهی ارسطو و ابوعلیسینا فرا گرفته است. چیزی که مثالها و روایتهای کتاب اخلاق ناصری او مشتمل بر روایات و حکایات و استنباط های عقلی فراوان از این دو متفکر بوده است. اما به طرزی انتقادی و خلاق این دو عرض را مبنا نهاده است.
وی ادامه داد: خواجه نصیرالدین با کار بالینس خود فقدان اندیشه اساسی در باب روابط اجتماعی را موجب رواج بحث های سیاسی همچون عدالت شده است.